دوباره دندون...
جوانه زدن سومین مروارید سفید و خوشگلت مبارک . حالا دوتادندون پایین داری یکی بالا
که وقتی می خندی یا موش می شی !!!خوردنی خوردنی می شی .ولی وای از گاز گرفتنهات . دست مامانونو که سوراخ کردی حالا خانم کوچولو کم کمک باید غذا روبجوه ولی دخمل ما اونقدر تنبله که فقط سوپ له یا پلوی له شده می خوره و دندونهاشو می خواد آکبند نگه داره
اما از رشدت و حرکتهای جدیدت ...
خودت از تخت می ری بالا و خودت هم می آیی پایین وقتی می خوای بیایی پایین عقب عقب می ایی و دستت رو محکم به تخت می گیری و اول سعی می کنی پاتو به زمین برسونی وقتی مطمئن شدی پات به زمین رسید دستت رو ول می کنی و ده بدو چهاردست و پا...
دوستت (هستی) که از تو دوهفته بزرگتره هم راه می ره و هم حرف می زنه ولی تو تنبل شاه عباسی! چون از حرف زدن فقط دَدَدَدَ بلدی بگی اون هم نه هدفمند ،،،،،،،،فقط می گی که یه چیزی گفته باشی .
تازگیها هم که عاشق عینک بابا و مامان شدی عینک مامانو که می قاپی و بعد نیش می کنی و موش می شی یعنی بله من دلبرم و مامان.... عینکو بهت می دم .چکارکنم یه دختر طلا، آیدا بلا که بیشتر ندارم . ولی درمورد عینک بابا....
دیشب هرچی موش شدی دستت رو دراز کردی و دلبری کردی گریه کردی دَدَدَ کردی بابا بهت عینک نداد که نداد اخه عزیز دل من عینک جییییییییییییییییزززززززززززززززه ه ه